برند هایی که با برف سقوط می کنند!

 

تمام افراد میانسال جامعه ما به خوبی می توانند برند هایی را بخاطر بیاورند که برای مدت طولانی یکه تاز بازار کشور بودند، برندهایی که حتی نام محصول با برند آنها پیوند خورده بود! اولین ها … بهترین ها … تنها ترین ها…

در نگاه اول عمر امپراطوری این برندها نا محدود به نظر می رسید، اما با گذشت زمان و اندک تغییردر فضای رقابتی بازار نه تنها شاهد سقوط این اول مردان زمین خالی مسابقه از سکوی افتخارشان بودیم ، بلکه امروز  بسیاری از آنها حتی در لیست بازیگران مهم بازار هم قرار ندارند.

انسان ها به راحتی دل می بیندند و به راحتی هم دل می کنند!

این تجربه ای است که تمام صاحبان کسب و کار و برندها می باید هر شب و هر روز مرورکنند.

هویت تمام برندها پیوندی ناگسستنی با  “اعتبار و اطمینان” دارد. . این موضوع آنقدر پراهمیت است که برخی اندیشمندان حوزه
کسب و کار ،  برند (Brand) را قولی (promise) به مصرف کننده معنا می کنند. بنابراین گاهی نقاط ضعف کوچک در یک شرایط خاص، تمام اعتبار یک برند را در هم می کوبد و سبب می شود که مشتریان وفادار (Loyal consumers) یکبار دیگر به مرحله انتخاب گزینه و بررسی صفات باز گردند و این بار برند یکه تاز شما را در میان انبوهی از گزینه های جدید در صف بررسی قرار دهند.

در واقع ثبات (Stability) ، در ارایه خدمات، همواره مهمترین فاکتور در وفادارسازی مشتری است. مقالات زیادی در خصوص این موضوع نگاشته شده است تا برای ما تبیین کند هزینه خرید وفاداری مشتری به وسیله ثبات، به مراتب کمتر از هزینه خرید مجدد آن از مشتریِ بی اعتماد شده  است.

کوتاه از تجربه امروز پرانتز باز:

پس از مدت ها انتظار تهران، شاهد برف متوسطی بود. مقدار این برف شاید برای کودکان ما زیاد و حیرت انگیز بود، اما برای کسانی که برف های دهه 60 را بخاطر دارند پدیده عجیبی نبود. اما همین برف ساده توانست اقتصاد و کار این پایتخت بزرگ را دچار اختلال کند . برای شهری که – بجز چند سال – در تمام سالهای عمر خود برف های زمستانی سنگین را تجربه کرده بود، این واقعه حیرت انگیز تر از خود برف می نمود!

برف روز گذشته سنگ محک خوبی بود برای تمام وعده ها و ادعا ها…، شاخه های شکسته درختانی که سبب بسته شدن مسیر خروج کوچه ها شده بود. هرس نشدن درختان داخل کوچه ها و خیابان های فرعی دو پیام مهم را مخابره می کرد:

اول : ساده ترین نکات ایمنی شهری از طرف مسئولین یا پیمانکاران نادیده گرفته شده است.

دوم: ما به عنوان شهروند، فراموش کرده ایم که نسبت به ایجاد ایمنی محیطی خود مسئولیم.

پرانتز بسته.

 

برف برند ها را نیز به چالش کشید!

اسنپ که با ایجاد یک بازار جدید و پشت سر گذاشتن چالش های فراوان ، رهبری این  بازار بزرگ را -در کنار رقبای دنباله روی خود – به دست آورده بود، در برابر این چالش، سقوط اعتباری بزرگی را تجربه کرد.

اسنپ مدت هاست که در بزنگاهها و مواقع لزوم هیچ کارکرد و وجه تمایزی با آژانس های قدیمی ندارد( تجربه شخصی )! گفتگوی امروز افراد در فضای مجازی حکایت از این دارد که مدت هاست در ساعات پیک ترافیک تلاش برای استفاده از اسنپ، آب در هاون کوبیدن است.

همواره تصور می کردم تا زمانی که اسنپ هست، چه لزومی به نصب دیگر اپلیکیشن های تاکسی یاب مانند تپسی و … دارم! اما با چند تجربه پی در پی و از همه مهمتر تجربه امروز، متوجه این ضرورت شدم. برندی که نتواند در شرایط نسبتا خاص ( نه بحرانی!) به من سرویس متوسطی را ارائه کند هر گز قابل اصمینان و اتکا نیست. امروز حوالی ساعت 9 صبح، در حالی که مدارس تعطیل اعلام شده بود و بسیاری نیز تصمیم به تعطیلی کار خود گرفته بودند ( درنتیجه تقاضا در مقایسه با ساعات ترافیک روزهای عادی مقدار کمتری داشت) ، اسنپ هم ماشینی را در اختیار شما قرار نمی داد!

البته چالش تمام اپ های تاکسی یاب  عدم تعهد رانندگان به ارائه خدمات در برنامه زمانی مشخص است، که در پی رقابت این شرکت ها با یکدیگر در جذب سرویس دهنده، بدتر هم خواهد شد. لذا در بین این شرکت ها، برندی که بتواند با طراحی سیستم های انگیزشی  و پاداش دهی در ساعات سخت ، فراوانی متوسطی را در ساعات و روزهای خاص ایجاد کند، تکه بزرگی از کیک جذاب چند هزار میلیاردی را برداشت خواهد کرد. فراموش نکنیم که همواره نیاز ها، انتظارات و درخواست های ارضا نشده زیادی در بازار وجود دارد که هر کدام می تواند موضوع شکل گیری یک ایده جدید، یا موقعیت گذاری احساسی یک برند فعال باشد.

بر همه ما لازم است که  از کارائی برند خود و امکان تحقق وعده های آن در روز های برفی هم اطمینان حاصل کنیم. روز های برفی فرصت بزرگی برای ایجاد یک تجربه مطلوب از برند شماست.

پس برف را جدی بگیرید!

نویسنده: تورج جمشاسب